سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هلع و لیبدو

بسم الله الرحمن الرحیم

وصل الله علی سیدنا محمد واله

تا کنون فکر کرده اید که یک کودک که هیچ آموزشی ندیده است ،‌ چگونه سینه ی مادر را میمکد؟ این سوالیست که مقبول ترین پاسخ به آن را در حیطه ی روانشناسی مکتب روانکاوی با بیان انرژی روانی یا لیبدو به صورت یک فرضیه ی غیر قابل اثبات و رد بیان کرده است و پیروان بسیاری هم دارد. به نظر این مکتب این انرژی روانی یا کشاننده گی لیبدو(میل ،‌ شهوت ،‌ شدت حرص انرژی روانی) در دو سال اول زندگی در ناحیه ی لب نوزاد متمرکز است و به اصطلاح شهوت و لذت نوزاد در مکیدن است و در لب های اوست. در دو سالگی تا سه سالگی این شهوت به مقعد منتقل میشود و کودک از نگداری یا دفع فوضولاتش لذت میبرد. در واقع با منع مدفوع از دیگران یا با بخشیدن و بذل کردن آن به پدر و مادر. و در دوره ی بعد این شهوت به اندام جنسی منتقل شده(عقده ی ادیپ) سپس از هفت سالگی تا بلوغ پنهان میشود و با بلوغ به جنس مخالف دوباره  ابراز میشود. این یکی از پذیرفته شده ترین نظریه هاست ، اما یکی از نکاتی که در قران هست و ما کمتر به آن دقت کرده ایم ایاتی است که راجع به صفات جبلی و ذاتی نوع انسان توسط حضرت الله بیان شده. اولین قدم در انسان این است که حضرت الله میفرماید ما انسان را از شکم مادرش درآوردیم درحالی که چیزی نمیدانست.سپس با وسایلی که انسان را مجهز ساخت (السمْعَ وَ الأَبْصرَ وَ الأَفْئِدَةَ  ) انسان کسب تجربیات میکند،‌ و اول سمع هست که از ماه های اول در شکم مادر ایجاد میشود. بعد چشم هست که بعد از تولد مدتی هم طول میکشد تا تکامل یابد(قوای بینایی) بعد عقل یا ذهن یا قلب هست که تا هفت سالگی و رشد آن تا هجده سالگی و پختگی آن تا چهل سالگی نیز به طول می انجامد. اما اینکه چرا انسان سینه ی مادر را با اینکه چیزی نمیداند مک میزند و خود را زنده نگه میدارد.این با حقیقتی که در انسان هست و در قران بیان شده قابل توجیه است و آن حقیقت هلع در انسان (شدت حرص) است. " إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعا (سورهی معارج) یعنی زمانی که چیزی که برای او خطر است و شر است او جزع میکند و به تب و تاب می افتد.مشاهده کنید کودک گرسنه را. و زمانی که به او خیری میرسد دیگران را از آن منع میکند و میخواهد این خیر را در اختیار یا شاید هم انحصار داشته باشد.به نظر علامه طباطبایی این ایه به این اشاره دارد که این هلع(شدت حرص) در انسان ذاتی و جبلی است.که در هر سنی که انسان در آن قرار دارد به یک چیز متمایل است. در واقع به آن چیز که خیر اوست و دوری از چیزی که شر اوست،‌ تمایل به چیزی که حیاتش در آن است(حالا یا مکیدن یا دلبستگی با موضوع مادر) و دوری از چیزی که حیاتش را تهدید میکند که در هر سن متفاوت است،‌در سال های اول زندگی مادر. فرویدیسم معتقد ایت که این هلع(شدت حرص) در سال اول در لبها متمرکز باشد. (در واقع حرف روی اختلاف واژه ی لیبدو یا هلع نیست‌، اصلا شما بگید انگور، ‌مهم توجه به حقیقتی است که در قران بیان شده). در هر حال اگر ما هلع(شدت حرص) را لیبدو هم معنا کنیم به نظر این حقیر در سن هفت سالگی این هلع نهفته نمیشود بلکه در به دست آوردن محبوبیت نزد پدر و مادر و معلم و مدیر منتقل شده و کودک برای اینکه به او دختر خوب و پسر خوب بگویند حاضر است درس بیاموزد با ادب باشد و غیره.لذا روانشناسان این سن را تربیت پذیری میخوانند.(افروز). و در بلوغ و نوجوانی این هلع با توجه به اینکه عقل کامل میشود هورمون های جنسی فعال میشود در موضوع های متعددی میتواند خرج شود که در واقع کمال او در انتخاب ومدیریت همین هلع است. اگر او در حق هلع خود را خرج کرد مصداق آیه ی بعدی میشود که میفرماید الا المصلین "غیر از نماز گذاران که بعد وصف این افراد را برای ما بیان میکند"اما اگر در نیازهای فیزیولوژیک صرفا و به صورت باطل این هلع به کار افتاد این انسان قلبش مهر میشود و برای همیشه چشم به روی حق خواهد بست.(با برداشتی از نظر علامه در ذیل این ایه). به کار انداختن هلع در واقع بیان میکند که چگونه تجلی آن تا این حد متفاوت میشود و انسان ها تا چه حد با یکدیگر فرق دارند.

 


نوشته شده توسط سید مهرداد موسویان در دوشنبه 86/4/11 و ساعت 12:11 صبح
نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
عذای اباعبدالله
غزه، مدتهاست در ذهن شهدای ماست. تقدیم به شهدای غزه مصاحبه ای از
نوار غزه
درد
[عناوین آرشیوشده]
طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
بالا