نقدی بر راجرز - تابلو |
بسم الله الرحمن الرحیم صلوات بر رسول الله و اهل بیتش اشکال انسان گرا ها در روانشناسی کجاست؟ راجرز معتقد است که ما باید استعداد های درونی خود را به فعلیت برسانیم بدون توجه به فشار و توجه اجتماع.خوب اینکه حرف خیلی خوبیه.اما مثل همه ی حرفای پرطرفدار دنیا باز هم آمیختگی از درست و غلط با هم در این جمله و جود داره. حق در این جمله اونجاست که میگه ما باید به یک حالت برتر برسیم.(یعنی از اول به دنیا آمدن باید تلاش کنیم تا آنچه که مستحق آن هستیم را به دست بیاوریم)در واقع این یعنی اینکه ما باید آرمان گرا باشیم ، حالت موجود راضی کننده نیست.این در مکتب انسان گرایی نقطه ی قوت است که افراد باید در حال بهتر شدن باشند. اما غلط و باطل این جمله ی کوچولو کجاست؟همان جا که در واقع این بهتر شدن را از سطح پایینی (سطح موجود)میخواهد رقم بزند. خب اشکالش کجاست؟ اینجا که وقتی شما یک حالت برتر را تجربه نکردی چطور میتوانی آن را بشناسی و به سمتش قدم برداری؟ فرض کنید شما بنا به دلایلی از کودکی هیچ لذتی را تجربه نکرده باشی. و استعداد لذت بردن را هم داشته باشید.خود شما به هیچ ترفندی قادر نیستید که شرایط را در جهت لذت بردن برنامه ریزی کنید چون اصلا درکی از مرحله ی بعدی که قرار است به آن برسید ندارید. البته در زمینه ی مادی ممکن است با احتمالات و شانس "دیدگاه مادی" یک روز لذت را تجربه کنید اما در بعد برتر از ماده چی؟به چی خودت را میخواهی بسپاری؟چقدر مگر وقت داری؟لذا اشکال انسان گراهایی مثل راجرز این است که تنها یک بعد جالب انسان را که آرمان گرایی است مطرح میکنند اما نمیدانند که تنها از مقامی بالاتر میشود به سمت آرمان برنامه ریزی کرد. رسالت برا من و شماست به حرف خدا گوش بدیم. این چند خط رو از علامه جعفری در شرح نهج البلاغه مینویسم: ریشهدار بودن احتیاج بشر به رسالت در باره انسانیتش، بقدرى اساسى و عمومى است که اگر دستش از رسالتهاى واقعى و منطقى کوتاه گشت، براى اشباع خویشتن، بسراغ رسالتهاى دروغین خواهد رفت. این یک واقعیت روانى است که: هرگز بشر بدون گرایش به مطلق نمىتواند زندگى ما فوق شکم و زیر شکم را براى خود توجیه نماید. لذا مىگوییم: رهبرانى که براى خود احساس رسالت میکنند، بایستى مطلق یا مطلقهائى معقول و واقعى در اختیار انسانها بگذارند و در غیر این صورت، انسانها براى خود، مطلقها خواهند ساخت، تا زندگى خود را با آنها تفسیر نمایند، این مطلقها ممکن است جز افسانه و مفاهیم پوچ چیز دیگرى نباشند. علمای اسلام صلوات یک اشکال که به این نوشته به نظر میرسد که میتوان وارد کرد این است که از آنجا که "راجرز مانند مزلو معتقد بود که گرایش شکوفا شدن فطری است و فرد را به آرامی به سمت استعدادهایی که به صورت ارثی تعیین شده اند،هدایت میکند"انگیزش هیجان مارشال ریو.و او خاطر نشان میسازد که برای خودشکوفایی و خوشبختی باید به همین رهنمودها برای شکوفایی همان استعداد های ارثی گوش داد و به ارزش گذاری های اجتماعی بی تفاوت بود.این که ما به این نظر حمله کردیم و گفتیم که باید بجای گوش دادن به درون به انبیا گوش کرد را ممکن است کسی ایراد بگیرد که مگر خود خداوند متعال نفرموده اند که فالهمها فجورها و تقواها
نوشته شده توسط سید مهرداد موسویان در پنج شنبه 86/4/7 و ساعت 12:12 صبح
نظرات دیگران() لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
منوی اصلی
نویسندگان وبلاگ
نوشته های پیشین
جستجو
لینک دوستان
خبر نامه
وضعیت من در یاهو
موسیقی وبلاگ
|
|